فهرست بستن

تاثیر رنگ در زندگی انسانها

تاثیر رنگ در زندگی انسانها

 
 

 

دنیایی که آن را نظاره می کنیم از دو عنصر مهم تجسمی فرم و رنگ تشکیل شده که لازم و ملزوم

یکدیگرند رنگ برای همه حائز اهمیت است بخصوص برای هنرمند و نقاش رنگ جایگاه خاصی دارد

و در تعلیم و تربیت نیز از موقعیت ویژه ای برخوردار است برای همه مردم لازم است که به این پدیده

با دقت خاصی توجه کنند البته ناگفته پیداست هررنگی به مقتضای خاصیتش به نوعی در روان

افراد تاثیر می گذارد که این اثر بی ربط با رفتارها و کنش های اجتماعی و روانی آنان نیست .

 

انتخاب رنگ اتاق ، وسایل کار ، میز ، لباس ، کفش ، اثاث منزل و … همیشه مورد توجه انسان بوده

و هست به طوری که اختلاف سلیقه ها در این مورد نشان می دهد هر کس رنگی را می پذیرد

یعنی هر کس بنا به مسائل فردی ، درونی و روحی خویش به رنگی انس گرفته آن را می پسندد

رویت رنگها را نباید از نظر دور داشت که همواره در ارتباط با سه عامل طبیعت اشیاء چگونگی تابش

نور و وضعیت عضو بینایی یعنی چگونگی دید افراد است هر موجودی که در این دنیا به چشم

می خورد ابتدا از لحاظ شکل و اندازه سپس از نظر رنگ بیننده را به خود معطوف می دارد مانند یک

میوه نارس که با رنگش اعلام می کند رسیده است یا نارس می باشد .

در دنیای کودکان نیز رنگ زرد مطلوب ترین رنگ است انتخاب رنگ در نقاشی کودکان نشان دهنده

حالات روانی آنان است لذا توجه به رنگ به عنوان ابزاری در خدمت تعلیم و تربیت کودکان امری

ضروری و الزامی است .

زمانی که به سطح فلزات نظر می اندازیم با توجه به رنگ آنها حتی می توانیم جنس و وزن آنها را

احساس کنیم در تمام موارد چه فضاهای تزئینی و معماری مهندسی و برق در زمینه تبلیغات و

آگهی ها در عالم هنر و سینما برای فرد عادی در تفرجگاه و برای هنرمند در کارگاه داشتن

هشیاری، حساسیت و شناخت نسبت به رنگها موثر است .

 

باید به رنگهای اصلی ، فرعی و مکمل ، قوانین ترکیب رنگها و تضاد در رنگ مایه ها توجه کافی کرد

و برای ارزیابی رنگها ، آنها را باید از نظر توزیع سطوح رنگ ، درخشش و کیفیت هر رنگ و ابعاد و

سطوح آنها مورد دقت قرار داد . جهان بدون رنگ امکان پذیر نیست و تمام دریافتهای عینی و

تصورات از طریق رنگ حاصل می شود . در هر حال انسان پدیده رنگ را همانند آفتاب قبول دارد،اما

به حضور آن چندان دقیق نیست .

 

رنگها پدیده قابل تحسینی هستند ، خصوصاً زمانی که به طلوع یا غروب خورشید نظر می کنیم و

در مقابل زیباترین تابلو طبیعت می ایستیم . رنگها حتی از نظر عاطفی نیز نقش اساسی دارند .

درخشش آفتاب ، شادابی ، و هوای ابری و خاکستری ، خستگی و کسالت می آورد . رنگهای الوان

 و پر زرق و برق آشفتگی ، و رنگهای ملایم روشن و هماهنگ خوشایندی را سبب می شوند .

پس رنگ یک مساله ادراکی و مربوط به دید آدمی است ؛ چنانکه نیوتن در قرن 17 میلادی موفق به

 تجزیه نور سفید به رنگهای طیف شد که هر کدام جداگانه در ارتباط با شبکیه چشم احساس رنگ

مجزایی را به وجود می آورند . علت ظاهر شدن انواع رنگهای زرد ، نارنجی ، قرمز و حتی بنفش در

طلوع آفتاب ، وجود جو اشباع شده از رطوبت و بخار آبی است که در سطح زمین پراکنده است .

پس تغییرات رنگ در طبیعت از خواص ذاتی اشیاء نیست ، بلکه میزان تابش نور و شرایط مختلف

جوی این تغییرات را ایجاد می کند . نخستین کسانی که حقایق رنگ را با دقت علمی بیشتری بیان

کردند ، نقاشان امپرسیونیست بودند .

 

این نقاشان رنگ و نور را دو هدف اصلی خود قرار داده بودند که تجربیات کلودلونه فرانسوی بیش

از دیگران در این باره حائز اهمیت است . اساس شیوه امپرسیونیسم این بود که نقاشی در فضای

آزاد باشد ، به تاثیر تغییرات نور در ساعات مختلف ، تاثیر جو و انعکاس رنگهای اشیای مختلف توجه

کرد و بخصوص به کار بردن رنگهای خالص و ناب بدون ترکیب باید انجام گیرد . سزان ، پدر نقاشی

جدید ،شیوه امپرسیونیسم را جلوه ای دیگر بخشید و آن را تکمیل کرد . وی می گفت : اگر رنگ

غنی باشد، شکل و صورت هم کامل می شود . پیکاسو در نقاشیها نظم هندسی و هماهنگی

خطوط را به نحوی که مستقل از موضوع پرده باشد ، به وجود آورد و بهترین استفاده از رنگ در

مینیاتورهای ایرانی و بعد در معماری ایرانی خود نمایی می کند ، زیرا رنگ به فرم کمال می بخشد

و بدان جان می دهد .

فیزیکدانها پدیده رنگ را با توجه به ارتعاشات و نوسانات نور مورد توجه قرار دادند .

شیمیدانها با آزمایش بر روی ترکیب مولکولی ساختمان مواد رنگی ، ثبات و استحکام رنگها ، مایعات

حلال رنگ و تهیه رنگهای مصنوعی و ترکیبی ، علم شیمی را در جهت تکامل صنعت به کار گرفتند و

فیزیولوژیستها اثر رنگ را روی مغز ، اندیشه ، چشم و حتی در کالبد شناسی و واکنش بینایی بیان

کردند . یکی از دانشمندان فیزیولوژیست می گوید : چشم و اعصاب همیشه تمایل بیشتری به رنگ

خاکستری دارند و موقعی که این رنگ وجود نداشته باشد ، فقدانش ناراحتی ایجاد می کند ، زیرا

آرامشی که در اثر رنگ خاکستری به وجود می آید از بین می رود (خاکستری رنگی خنثی است که

شخصیت خودرا از رنگهای پیرامونش میگیرد.) دلاکروا می گوید:خاکستری مخرب نیروی رنگهاست،

چون شدت و کنتراست (تقابل) رنگها با خاکستری از بین می رود .

هنرمندان رنگ شناس و نقاش از دیدگاه زیباشناسی رنگها را مورد بررسی قرار داده اند و

روانشناسان نیز اثر رنگ را بر روی افراد مورد بررسی قرار داده و حالات آنان را توصیف کرده اند .

 روانشناسان هماهنگی رنگها رابیشتر مربوط به احساسات انسان میدانند.در محیط ،اثر رنگهای

سرد (دارای حالتی عمیق ، روشن و سبک که معمولاً به صورت روشن به کار می روند ) و رنگهای

 گرم (عمق ندارند و به حالت تیره و سنگین به کار می روند ) نیز خود را به خوبی نشان می دهند .

چنانکه به تجربه ثابت شده که انسان می تواند تا 7 درجه گرما و سرما را در محل کارش حس کند .

 

هر وقت که با رنگ آبی یا سبز مواجه می شود ، احساس سردی و هنگامی که با رنگ قرمز و

نارنجی روبرو می گردد احساس گرمی می کند . می گویند در کشور شوروی سابق برای آزمایش

 اثر رنگها ، محیطی را به رنگ قرمز و نارنجی درآوردند و احساس سرمای 50 – را به 25 – تقلیل

دادند . پس سبز و آبی حرارت را کاهش داده ، مسکن است و قرمز و نارنجی دما را افزایش داده ،

بالاترین حرارت را نشان می دهد و محرک اعصاب نیز هست . این امر حتی در مورد حیوانات نیز

خودنمایی می کند ، به طوری که ثابت شده ، در اصطبلی که به رنگ آبی و سبز است اصلاً مگس

وجود ندارد . همچنین رنگ قرمز مانند موسیقی ملایم در افزایش شیر گاوها هم موثر است .

اولین رنگهایی که انسان شناخت دو رنگ طیفی و فیزیکی سیاه و سفید (البته اینها رنگ نیستند ،

بلکه آکروماتیک یعنی بی رنگند .) یا بهتر بگوییم دو رنگ آبی خیلی تیره و خیلی روشن بود که مظهر

 شب و روز تلقی می شد . این دو رنگ در زندگی انسان و در طبیعت دو قطب اساسی و مهم

محسوب می شوند و به ترتیب تداعی کننده استراحت و کار و فعالیت به شمار می آیند.

دیدگاهتان را بنویسید